قارچشناسي
تا سال 1970 قارچهاي بيماريزاي انسان محدود به انوع خاصي بود، لكن امروزه تعداد گونههاي بيمـاريزا بطـور قابل ملاحظهاي رو به افزايش است. قارچشناسان پزشكي معتقدند چنانچه قارچي بتواند حرارت بدن ميزبان مستعد را تحمل نمايد و قادر به توليد آنزيمها و توكسينهاي لازم جهت تخريب بافت باشد، ميتوانـد بيمـاريزا محسـوب گردد.
گونههايي كـه امـروزه از عفونـتهـاي مختلـف انسـان گـزارش مـيشـوند، اغلـب از قـارچهـاي آب، خـاك، سبزيجات و گياهان ميباشند. با وجودي كه از زمان قديم نيز در محيط موجـود بـودهانـد، لـيكن هرگـز فرصـت و شرايط مناسب (ميزبان مستعد) جهت اعمال بيماريزائي آنان فراهم نبوده است.
قارچهاي مختلف موجود در هوا در افراد حساس اغلب عامل آلرژيهاي تنفسـي (آسـم)، عفونتهـاي گـوش و حلق، ريه، چشم و غيره ميباشند. منشاء قارچ هر كجا كه باشد، ميتواند هر بيمار با نقص ايمني را در معرض خطر ابتلا قرار دهد.
جداسازي مالاسزيا فورفور از محلهائي به غير از جايگـاه اصـلي عفونـت و گـز ارش عفونـتهـاي سيسـتميك كشنده آن در تعقيب استفاده از كاتتر. گزاش سندرم زبـان طلائـي ( togue golden ) در بيمـاران لوسـمي تحـت شيمي درماني، به علت قارچ Ramichloridium يا عامل بيماري ريشه گندم، فوزاريوم عامل عفونت كشنده در بيماران نوتروپنيك مبـتلا بـه سـرطان، عفونـتهـاي ريـوي و سيسـتميك حاصـل از گونـههـاي Aspergillus و
Trichosporon، حتي از انواع قارچهاي عامل سياهك، سـفيدك، زنـگ و بيمـاريزائي قـارچهـاي كلاهكـدار، انوعي از گزارشات جديد در رابطه با بيماريهاي انسان ميباشد.
عفونتهاي قارچي منتشر (intection fungal Disseminated) عامـل مهـم مـرگ و ميـر در بيمـاران بـا نقص ايمني است. قارچهائي چون گونههاي كانديدا، كريپتوكوكوس، آسـپرژيلوس و موكـور از جملـه مهمتـرين عوامل اين عفونتها در افراد نوتروپنيك ميباشند.
بر طبق گزارشات موجود، زماني كه با تعيين عامل اوليه مرگ در اتوپسي، حدود 90 درصد مرگ و ميـر افـراد مبتلا به ايدز به علت عفونتهاي فرصت طلـب باشـد، تنهـا ده درصـد بـه علـت لنفـوم، خـونريزيهـاي گوارشـي، خودكشي، ساركوم و ساير مورد عفوني است. لذا يكي از راههاي مؤثردر نجات اين بيماران و طـولانيتـر نمـودن عمر آنان، پيشگيري از ابتلاء بـه ايـن عفونـتهـاي فرصـت طلـب مـيباشـد. در بيمـاران مبـتلا بـه ايـدز، كانديـديا زوكريپتوكوكوز به خصوص فرم خارج ريوي و گرفتاري سيستم مراكز عصبي آن شايع است.
در بيماران مبتلا به سرطان بيش از همه پنوموني قارچي از نوع آسپرژيلوس و موكورميكوز با ارتشـاح حفـرهاي (infiltrate Cavitary) رايج است. در اين بيماران كانديدا نيز در اوروفارنكس ضايعاتي ايجاد مـينمايـد و در ريه نيز به فراواني ديده ميشود، ليكن تشخيص عفونت اوليه آن مشكل است. ايـن قـارچهـا و برخـي ديگـر در انسان قادر به ايجاد حفره و هموپتيزي ميباشند.
آسپرژيلوس مهاجم ريوي در دو يا سه دهة گذشته، عفونت نسبتاً نادري بـود و ايـن بيمـاري منحصـراً در افـراد مبتلا به لوسمي حاد با درمانهاي طولاني، ديده ميشود. در رابطه با افزايش مصرف داروهـاي سـلولكـش كـه بـه نوتروپني و تخريب شديد مخاط منجر ميگردد، خطر ابـتلاء بـه عفونـتهـاي سيسـتميك و كشـنده فرصـت طلـب قارچي خصوصاً آسپرژيلوز ريوي نيز رو به افزايش است.
مسئله نگران كننده پيرامون برخي از عفونتهاي نادر قارچي، ابتلاي افراد سالم با ايمني طبيعي است. بـه عنـوان مثال قارچ خاكزي bantiana Xylohypha در دهة اخير عامل عفونت مغز دهها انسان با ايمني طبيعـي بـوده،
كه علت آن نامشخص است و براي قارچ شناسان نيز سؤال برانگيز ميباشد.
با نگاهي به مقالات موجود و مقايسهاي در شيوع عفونتهاي قارچي، مشخص گرديده كـه در طـي سـالهـاي 1970-1976 عفونتهاي قارچي پاتوژنهاي حقيقي (هيستوپلاسموز، بلاستوميكوز، كوكسيديوئيد و ميكـوز) شـايع بوده است. در طي سالهاي 1980 – 1982 اين عفونتها كاهش داشته و يا ثابت مانده، در حالي كـه عفونـتهـاي فرصتطلب چون Aspergllosis ،Candidiasis ،Cryptococcosis و غيره افزايش چشمگيري نشان داده
است. اين نتايج با افزايش تعداد بيماران با نقص ايمني در سالهاي اخير مطابقت دارد و چنانچـه ذكـر گرديـد ايـن بيماران در خطر ابتلاء به عفونتهاي فرصتطلب ميباشند. گزارشـات متعـدد از آلرژيهـاي قـارچي مختلـف مثـل سينوزيت آلرژيك، عفونتهاي آلرژيـك ريـوي در اثـر تمـاسهـاي ممتـد بـا قـارچهـاي فرصـتطلـب بـه ويـژه آسپرژيلوس موجود است. در اين بيماران سطح IgE و شمارش ائوزينوفيـلهـا افـزايش مـييابـد. آسـپرژيلوز غيـرمهاجم با ايجاد ball Fungus يا «Aspergilloma» به علت برخي از عوامل مسـاعدكننده از جملـه هيپوكسـي بافتي يا تماس طولاني با عناصر قارچي، به طور متعدد گزارش شده است. اين بيماران ممكن است از ايمني طبيعـي و سلامتي نيز برخوردار باشند. اين نوع عفونت با اعمال جراحي و يا روشهاي آندوسكوپي قابل درمان ميباشند.
شيوع عفونتهاي قارچي در بخشهاي سرطانشناسي بيمارستانهاي مختلف مورد بررسـي قـرار گرفتـه اسـت.
در طي اين بررسيها در بيماران نوتروپنيك و يا تحت درمان با كورتيكوستروئيد، پنومونيهاي قارچي خصوصاً از انواع Aspergillosis،Candidasis و zygomycosis بالاترين درصد ميزان مرگ و مير را تشكيل دادهاند.
در بررسي ديگري كانديـدياز منتشـر را در 27-11 درصـد افـراد نوتروپنيـك مبـتلا بـه لوسـمي حـاد يـا پيونـد مغز استخوان با 95درصد ميزان مرگومير گزارش نمودهاند. انواع كانديدياز و گاه «Candidemia» در بيمـاران با نقص ايمني بستري در بيمارستانها ديده ميشود و به سرعت منجر به مـرگ بيمـاران مـيگـردد. در كشـتهـاي مثبت خون اين بيماران جداسازي كانديدا در درجة سوم اهميت قرار دارد و بـه طـور قابـل ملاحظـهاي 38 درصـد مرگومير را حتي در ميزبانهاي غيرنوتروپنيك تشكيل ميدهد.
|